آفتاب فردا

جانان من آفتاب فرداست؛عشقم نفس صدای دریاست

آفتاب فردا

جانان من آفتاب فرداست؛عشقم نفس صدای دریاست

سرنوشت جامعهء اسلامی (3):

امید: دلایل قرآنی در مورد نادرست بودن این توجیهات رو بیان کنید. 

جمال:خداوند در آیه 21 سوره احزاب می فرماید:

لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة......برای شما در وجود رسول خدا(ص)الگو و سرمشق نیکوئی وجود دارد...

این آیه نشون میده که امت اسلامی موظفند که با الگو و سرمشق قرار دادن پیامبر و ائمه علیهم السلام،در جای پای اونا قدم بزارن و در حد توان و وسع خودشون،از اعمال اونا پیروی کنن.پس با این بهانه که ما نمی تونیم مثل پیامبر یا امامان باشیم،نمی تونیم از وظایف خودمون سرپیچی بکنیم.

در آیهء46 سورهء سبأ می فرماید:

قل انّما اعظکم بواحده،ان تقوموا لله مثنی و فرادی...بگو من شما را نصیحتی می کنم که دوتا دوتا و تک تک برای خدا قیام کنید...

با در نظر گرفتن این دلایل،اولین چیزی که به ذهن انسان می رسه،موضوع تقسیم کار و تقسیم وظایف بین افراد امت اسلامی پیش میاد:اول باید ببینیم که چه وظایفی رو باید امت اسلام انجام دهند و ثانیا چگونه این وظایف در بین افراد،باید تقسیم بشه.

اولین وظیفه رو نخبگان جامعه به عهده دارن و اونم اینه که با نظریه پردازی هاشون،به افراد جامعه آگاهی بدن:

اولا هدف اصلی و واقعی زندگی رو بیان کنند،

ثانیا امکانات موجود رو بسنجند،

ثالثا مشکلات موجود رو مشخص کنند

و رابعا راهکارها رو پیشنهاد کنند و مهم تر از اون،دیگران رو تشویق و ترغیب کنند که هریک از افراد جامعه،قسمتی از وظایف موجود رو به عهده بگیرن و به اندازهء وسع و توانش،باری رو که بر زمین مونده،بردارن و به مقصد و هدف نهائی برسونن؛چه به عنوان یک فرد مستقل و چه به عنوان عضوی که متعلق به یک جامعه است...

اگه قرار بود امام زمان(عج) بدون زمینه سازی ظهور کنن،همین الان هم می تونستند ظهور کنن؛پس اگه ظهور ایشون به تأخیر افتاده،مهم ترین دلیلش،آماده نشدن زمینهء ظهور از سوی مؤمنین هستش...

اینو هم عرض کنم که مسئلهء اعتقاد به موعود آخرالزمان،فقط مختصّ شیعه نیست؛بلکه تقریبا تمامی مکاتب و ملت ها به ظهور یک منجی در آخرالزمان اعتقاد دارند:مثلا یهودیان،منجی رو با نام «شیتل» و زردشتی ها با نام «سوشیانت» می شناسند...

امید:اگه این وظایف انجام بشن،چه اتفاقی خواهد افتاد؟

جمال:هر قدر که امت اسلامی به وظایف خودش بیشتر عمل کنه،زمینه برای تحقق کامل دین متعالی اسلام فراهم  تر میشه و در ظهور اون حضرت،تسریع میشه و با ظهور حضرت ولی عصر(عج)،دین اسلام در کرهء ارض پیاده و حاکم میشه و بساط ظلم و ستم برچیده میشه.

 امید: در مورد وظایفی که بهشون اشارهء کلی نمودید،به صورت تفصیلی تر توضیح بدید.

جمال:گفتیم که اولین وظیفه،مربوط به نخبگان جامعه است:امام علی(ع) در قسمتی از خطبهء سوم نهج البلاغه می فرمایند:...

خداوند از دانایان پیمان گرفته است که بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم،ساکت ننشینند و رضایت ندهند...

همین یک فرمایش نشون میده که دانایان و به تعبیر امروزی ها نخبگان،چه وظیفه و پیمانی بر عهده دارند.از طرفی انجام کارهای خطیری مثل زمینه سازی ظهور آقا و برچیدن بساط ظلم و ستم،نیازمند آگاهی دادن به افراد جامعه است که این کار،وظیفهء آگاهان جامعه است.

علما و صاحبنظران باید حکمت آفرینش جهان و هدف از خلقت انسان و دلیل ارسال ادیان و انبیاء عظام(علیهم السلام) و انگیزهء قیام سید الشهدا(ع) و نیز موضوع انتظار و وظیفهء امت رو در این موارد برای مردم تشریح کنند و این وعدهء الهی و امید به پیروزی رو برای امت اسلامی تبیین کنند.

در مرحلهء بعدی باید مشکلات و آفاتی رو که باعث میشه این وظایف بر زمین بمونه و اجراء نشه،تشریح کنن.

جامعهء ما از نظر سطح آگاهی و نیز سطح اجتماعی، در اون حدی نیست که اکثریت مردم بخوان برای ظهور آن حضرت،زمینه سازی کنن.حداکثر کاری که انجام میشه، اینه که در مراسم روضه خوانی و عزاداری و نیز در جشنهائی که به نیّت ائمّه و آقا امام زمان(عج) تشکیل میشه شرکت کنن.هرچند که اینگونه فعالیت ها لازمه،اما کافی نیست.اون چیزی که مهم هستش،اینه که مردم باید فرائض جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولیّ و تبریّ را انجام بدن؛نه اینکه فقط به عبادات فردی بپردازن.

انجام این فرائض هم زمینهء اجتماعی میخواد.زمینه اش،بیداری افراد جامعه و احساس مسئولیت آحاد جامعه هستش.در حالیکه مردم کشورهای اسلامی،عملا به توسری خوری و دنباله روی کشورهای پیشرفته ای که نوعا استعمارگر هستند،عادت کرده اند.

ادامه دارد...

سرنوشت جامعهء اسلامی (2):

امید:اینجا سه تا سؤال پیش میاد:

اولا اجرا نشدن این پنج فریضه،چه اشکالی پیش میاره؛

ثانیا معنا و تفسیر واقعی انتظار (انتظار مثبت)چیه؛

 و ثالثا با در نظر گرفتن اقلیت شیعه،چگونه می توان امیدوار بود که بتوان قبل از ظهور حضرت صاحب الامر(عج)کاری انجام داد و این فرایض رو اجرا کرد؟

جمال:اجرا نشدن این فرایض باعث میشه تا اشرار بر مسلمین تسلط پیدا کنن و زمام امور اونا رو به دست بگیرن؛در حالیکه خداوند در قرآن کریم(آیهء141 سورهء نساء) می فرماید:

«...و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین  سبیلا...هیچ تسلطی از طرف خداوند بر مسلمین قرار داده نشده است »

چیزی که متأسفانه ما عملا ً شاهدش هستیم که حتی مکه و مدینه که مهد اسلام هستند،مورد تاخت و تاز دشمنان واقع شده اند؛در حالیکه بر طبق آیهء 28 سورهء توبه:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ : اى کسانى که ایمان آورده‏اید حقیقت این است که مشرکان ناپاکند پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر [در این قطع رابطه] از فقر بیمناکید پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بى‏نیاز مى‏گرداند که خدا داناى حکیم است »

هیچ مشرکی حق نداره وارد اون مناطق بشه؛اما می بینیم که غربی های مشرک و صهیونیست های بدتر از مشرکین،از طریق وهابی ها بر اون کشور تسلط دارن...پس با این اوضاع نمی توان امیدوار بود که دستورهای اسلام اجراء بشه.

امید:و جواب سؤال دوم یعنی معنا و تفسیر واقعی انتظار؟

جمال:انتظار مثبت یک مفهوم فعال و برانگیزاننده هستش که یک منتظر واقعی باید یک سری وظایفی رو در دوران غیبت آقا امام زمان(عج)انجام بده و زمینه رو برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج)آماده کنه.

پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:دنیا مزرعهء آخرت است:در نگاه اول ممکنه به نظر برسه که این فرمایش،صرفا یک تشبیه ساده هستش که منظور پیامبر اکرم(ص)این بوده که مثلا با انجام عبادات فردی،برای آخرت تون اجر و ثواب به دست بیاورید؛اما میدانیم که کلام معصومین و مخصوصا کلام خود خداوند،یک ظاهری دارد و چندین باطن.باید ببینیم باطن این فرمایش رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)با در نظر گرفتن آیات الهی و فرمایش سایر معصومین و دلایل عقلی،چی میتونه باشه.

اولا در هیچ یک از آموزه های اسلامی،اعم از آیات و روایات،چنین دستوری نیومده که این پنج فریضه رو تعطیل کنیم و انجام و اجرای اونا رو تا زمان ظهور حضرت صاحب الامر(عج) به تأخیر بندازیم و فقط به نماز و روزه و خمس و زکات و حج بپردازیم.

ثانیا عقل سلیم نیز حکم می کنه که ما در جهت اجرای دستورهای اسلام( و نه تعطیلی اونا) تلاش کنیم،زیرا در غیر این صورت،ارسال این دستورها،عبث و بیهوده خواهند بود که انجام کار لغو و بیهوده از ناحیهء خداوند،قبیح و بر خلاف حکمت هستش.آیات و روایات مربوط به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و تولّی و تبرّی،همگی مارو موظف می کنن به اینکه در جامعه مون جلوی ناهنجاری ها و ظلم و ستم ها و فسادها رو بگیریم.در حدیثی اومده که:

من اصبح و لم یهتمّ بامور المسلمین،فلیس بمسلم:کسی که روزانه به امور مسلمین،اهتمام نداشته باشه،مسلمان نیست.

یا:کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته:همگی شما مانند یک رهبر،در قبال دیگرانی که به مثابه زیردستان شما هستند،مسئولیت دارید.

البته از این جا می تونیم به دلایل عقلی نتیجه بگیریم که باید قدرت و حکومتی داشته باشیم تا بتونه با قوهء قهریهء مشروع خود،انجام این فرایض و سایر فرایض فردی رو امکان پذیر بکنه و موانعی رو که ممکنه مخالفین اسلام به وجود بیارن،از سر راه مسلمین برداره.پس مسلمین باید با انجام چنین وظایفی،امید به ثواب آخرت داشته باشن؛نه فقط انجام اعمالی مانند نماز و روزه و عزاداری و ...

امید:آیا علاوه بر دلایل عقلی،دلایل شرعی دیگری نیز دائر بر تشکیل حکومت،وجود داره؟

جمال:پرداختن به دلایل شرعی تشکیل حکومت اسلامی،موضوع مفصلی است که در اینجا نمیشه اونو به طور کامل مطرح کرد.مخصوصا که یک موضوع تخصصی هستش و از حیطهء معلومات ناقص بنده خارج.اما کتاب های مفصلی توسط علمای بزرگوار در خصوص حکومت اسلامی و انواع اون و مخصوصا ضرورت وجودی اون نوشته شده که در اون کتابها،دلایل قرآنی و روائی این موضوع،مورد بررسی قرار گرفته است که مطالعهء اون کتابها میتونه راهگشا باشه.

امید:در مورد جواب سؤال سوم توضیح بفرمائید.

جمال:سؤال سوم این بود که با توجه به اینکه شیعه در اقلیت هستند، چگونه می توان امیدوار بود که بتوان قبل از ظهور حضرت صاحب الامر(عج)کاری انجام داد و این فرایض رو اجرا کرد؟

در جواب باید عرض کنم که اتفاقا یکی از دلایل اصلی کسانی که موضوع تعطیلی فرایض فوق الذکر رو مطرح میکنن اینه که فکر میکنن یک دست صدا نداره و با یه گل،بهار نمیشه. هم چنین ادعا میشه که ما نمی تونیم مثل معصومین باشیم و کارهائی رو انجام بدیم که اون حضرات انجام میدن. اما این حرفها، توجیه درستی نیستن و دقیقا بر خلاف دستورهای قرآن هستن...

ادامه دارد...

سرنوشت جامعهء اسلامی (1):

امید:به نظر شما چرا دین نتونسته اونطور که باید و شاید،در جامعه پیاده بشه و به اهداف خودش برسه؟

جمال:خداوند متعال،ادیان و پیامبران خود و در رأس اونا دین اسلام و پیامبر اکرم(ص) رو فرستاد تا هدایت بشر به سوی رستگاری رو تحقق ببخشه...اما برخی از دستورهای این دین کامل و متعالی به دلایلی در سطح جامعهء مسلمین اجراء نمیشه که این باعث شده تا اهداف دین تحقق پیدا نکنه.

آموزه های دین به اصول و فروع تقسیم میشن،که اصول،به پایه هائی گفته میشن که اعتقاد به اونا،مارو از جرگهء بی دینان و نیز سایر ادیان جدا می کنه،مانند توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد که البته برخی مذاهب اسلامی،عدل و امامت رو،علیرغم اینکه که هر دو ریشهء قرآنی دارن،جزو اصول دین به حساب نمیارن.

فروع دین هم دستورهای عملی دین هستش که با انجام دادن اونا،انسانها هم خودشون رو به تعالی می رسونن و هم جامعه شون رو.که شامل نماز،روزه،خمس،زکات،حجّ،جهاد،امر به معروف،نهی از منکر،تولّی و تبرّی می باشند.

امید:حالا کدوم یک از این دستور ها اجراء نمیشن و به چه دلیل ؟

جمال:فریضه های جهاد،امر به معروف،نهی از منکر،تولّی و تبرّی در دو مذهب اصلی اسلام،یعنی شیعه و سنّی به دو دلیل مختلف تعطیل شده و اجراء نمیشن:

اهل سنّت به دلیل کم توجهی در تفسیر و برداشت نادرست از اصطلاح اولی الامر،به این معضل گرفتار شده اند:

آیهء اولی الامر (آیهء 59 سورهء نساء)می فرماید:

«...اطیعواالله و اطیعواالرّسول و اولی الامر منکم...ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا و پیامبر خدا و اولی الامرتان پیروی کنید...

با توجه به اینکه اهل سنت،امامت رو جزو اصول دین نمیدونن،هر فردی رو که به هر طریقی به حکومت و خلافت رسیده باشه،مصداق اولی الامر میدونن:از خلفای راشدین گرفته تا معاویه و یزید و حجّاج ابن یوسف و...که برخی از این افراد،فاسدترین و جنایتکارترین افراد روی زمین بوده اند و به نامشروع ترین روش ها به حکومت رسیده اند؛ولی برخی دیگر مانند علی ابن ابیطالب و فرزند ایشان حسن ابن علی(علیهماالسلام)،جزو بهترین بندگان خدا بوده اند و با نصب الهی و رضایت مردم( و نه به زور شمشیر) به حکومت رسیده اند؛در حالیکه از نظر شیعه و به نصّ صریح آیهء 35 سورهء یونس که می فرماید:

 «أَفَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى ...پس آیا کسى که به سوى حق هدایت مى‏کند سزاوارتر است که از او پیروى شود یا آن کس که خودش را هم تا هدایت نکنند هدایت نمى‏یابد؟...»

غیر از ائمهء معصومین علیهم السلام،هیچ کس نمیتونه مصداق واقعی اولی الامر مورد نظر قرآن باشه.

طبیعی هستش که وقتی فرد فاسد و فاسقی مثل یزید بر سر حکومت باشه،دیگه جائی رو برای جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی نمیزاره.چون هدف کلی این پنج دستور،کنار زدن ظالمین و فاسدین هستش که هیچ وقت امثال یزید،این  رو نمی پذیرن.پس طبیعیه که اینها رو عملا تعطیل کنن.

امید:دلیل تعطیلی این پنج فریضه در بین اهل تشیع چیه؟

جمال:هرچند که اهل تشیّع در تفسیر اولی الامر،راه درست رو رفته اند و ائمهء معصومین علیهم السلام رو مصداق واقعی دونسته اند،اما  تفسیر و برداشت نادرست از واژهء انتظار فرج امام زمان(عج) باعث شده است تا این پنج تا فریضه،یعنی جهاد،امر به معروف،نهی از منکر،تولّی و تبرّی،در بین شیعه نیز عملا به تعطیلی کشیده شوند.

برداشت نادرست از مفهوم انتظار(انتظار منفی)،اینه که ما فکر کنیم خود آقا امام زمان(عج) وقتی ظهور فرمودن،خودشون میان و کارها رو انجام میدن و جلوی فساد رو میگیرن و ما وظیفه ای در قبال این پنج فریضه نداریم...

امید:اینجا سه تا سؤال پیش میاد:

اولا اجرا نشدن این پنج فریضه،چه اشکالی پیش میاره؛

ثانیا معنا و تفسیر واقعی انتظار (انتظار مثبت)چیه؛

 و ثالثا با در نظر گرفتن اقلیت شیعه،چگونه می توان امیدوار بود که بتوان قبل از ظهور حضرت صاحب الامر(عج)کاری انجام داد و این فرایض رو اجرا کرد؟

ادامه دارد...

مشکلات جامعهء دینی (10):

امید:نمونه هائی از قضاوتهای نادرست را که در جامعهء ما رواج دارد،بیان کنید.

جمال:وقتی بین دو نفر،اختلافی پیش میاد،معمولا ماها حق رو به کسی میدیم که مثلا متشخص تر باشه مثلا سن و سالش بیشتر باشه و یا پولدارتر یا زورمندتر و بانفوذتر و ... باشه و خلاصه،مشخصهء خاصی در وی وجود داشته باشه که در طرف مقابلش وجود نداشته باشه.

 بعضا هم به جای قضاوت و تشخیص حق و ناحق،طرفین را چشم بسته به مصالحه و آشتی دعوت می کنیم؛در حالیکه بایستی حق مظلوم داده بشه و یا لااقل فرد ظالم،به ظلم خود اعتراف بکنه تا بشه طرف مظلوم رو به رضایت دادن ترغیب کرد.اما چون این مراحل را طی نمی کنیم،اون اختلاف مثل آتش زیر خاکستر،بعد ها دوباره عود می کنه و روز از نو و روزی از نو...

یکی از مصادیق بارز این نوع قضاوت،که در جامعهء ما اتفاق می افتد این است که مثلا بین یک عالم دینی و یک صاحبنظر،اختلاف نظری رخ داده، طرفداران آنها،به جای قضاوت منصفانه(به همان شکلی که در مورد زره حضرت علی(ع) رخ داد)به طرفداری متعصبانه و غیر علمی از اون عالم و یا اون صاحبنظر پرداخته اند و بدون شنیدن نظرات دو طرف،به طرفداری کورکورانه و یا برعکس،محکوم نمودن چشم بسته پرداخته اند که باعث ایجاد سردرگمی ها و اختلافات خانمانسوز در حوزه های دینی و علمی شده اند؛در حالیکه می بایستی در یک محیط آرام و دوستانه،نظرات هر دو طرف مطرح می شد تا سوء تفاهمات از بین می رفتند.مهم تر از اون اینکه اون افرادی که می خواهند در این مورد قضاوت کنند،باید خودشان صلاحیت های علمی لازم رو داشته باشند؛نه اینکه هر عوام الناسی به خودش اجازهء اظهار نظر بدهد... 

امید:در این مورد،مثال خاصی اگر دارید بیان کنید.

جمال:در سالهای قبل از انقلاب و حتی بعد از آن،اختلاف نظرهائی بین برخی از علما و مجتهدین با مرحوم دکتر علی شریعتی رخ داد که برخی از مخالفان ایشان با جوسازی ها و تبلیغات منفی ناآگاهانه و بعضا مغرضانه،ذهنیت جامعهء مذهبی را نسبت به ایشان تخریب کردند.حتی کار به جائی کشیده بود که برخی از علما که تحت تأثیر جوسازی ها قرار گرفته بودند،حکم تکفیر و ارتداد ایشان را صادر کردند و ایشان را وهابی و همدست رژیم صهیونیستی قلمداد کردند. قصد ندارم در این مورد قضاوت کنم ؛اما شخصا با مطالعهء تمامی کتب ایشان و کتابهای عالمانی مانند استاد مطهری و ... متوجه شدم که بیشتر این اختلافها نتیجهء سوء تفاهم هائی است که از ناحیهء جوسازان ناآگاه و یا مغرض به وجود آمده اند.شواهد بسیاری در آثار شریعتی وجود دارد که هم ارادت ایشان به اهل بیت علیهم السلام را نشان می دهد و هم اعتقاد ایشان به ولایت ائمه را.صرف اختلاف نظر و یا حتی وجود چند تا اشتباه در آثار ایشان، نمی تواند کفر و ارتداد به حساب آید(بالاخره هر انسانی،غیر از معصومین علیهم السلام،ممکن الخطاست و نباید به خاطر اشتباهش،فورا تکفیر شود).یک مورد جالب هم در این باره عرض کنم:می دانید که در افغانستان،مادهء مخدری تولید می شود به نام ناس.شریعتی در مقاله ای که در مورد رابطهء خدا و مردم در قرآن نوشته بود،اشاره ای به آیاتی از قرآن که در آنها راجع به مردم مطالبی بیان شده بود(مانند یا ایهاالناس و ....)داشتند.برخی ها که سواد درستی نداشتند،همه جا شایعه انداخته بودند که شریعتی با قاچاقچیان مواد مخدر همکاری دارد و نشانه اش هم همین کلمهء ناس در مقالهء ایشان است؛غافل از اینکه منظور شریعتی از ناس،ناس عربی به معنای مردم بود؛نه ناس افغانی به معنای مادهء مخدر...

امید:جالب بود.

جمال:یکی از موارد دیگری که در جوامع مسلمین وجود دارد،این است که ما دانسته و ندانسته،برای کسانی که احیانا مرتکب جرم و فسادی شده اند،خودمان حکم صادر می کنیم و برایش مجازات تعیین می کنیم.به عنوان مثال، اگر دختری با مردی رابطهء نامشروع برقرار کند، با این دختر به شدت برخورد میشود و نیز آن مردی  هم که چنین تعرضی انجام داده،مورد ضرب و شتم قرار می دهند...لیکن این حرکات،بر خلاف آیات قرآن است:چون قرآن،مجازات زنای غیر محصنه را فقط یکصد ضربه شلاق تعیین کرده؛نه کمتر و نه بیشتر،تازه این یکصد شلاق را هم باید با حکم قاضی و دادگاه جاری کرد و ما حق نداریم شخصا اقدام کنیم. حدود و ثغور غیرت را خود خداوند تعیین فرموده و ضمنا اگر قرار باشد که هرکسی خودش شخصا مجرمین را مجازات کند،آنوقت هم جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد و هم در میزان مجازات،افراط و تفریط خواهد شد که این بر خلاف اصل قرآنی و عقلی تناسب جرم و مجازات است...

پایان........

 

مشکلات جامعهء دینی (9):

امید:در مورد علت کمرنگ شدن جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی در دویست سال اخیر توضیح دهید.

جمال:البته بحث مفصلی است؛لیکن همین قدر عرض کنم که به دلیل همکاری و نزدیکی برخی علما با حکومت صفویه(که خود را پشتیبان اسلام و تشیع معرفی می کرد)آن عده از علما ضرورتی نمی دیدند تا آحاد مردم به انجام این فرایض بپردازند و خودشان راسا از طریق حکومت اقدام می کردند.

امید:به بحث خودمان برگردیم.

جمال:وقتی به مساجد سایر فرقه های اسلامی نگاه می کنیم،می بینیم که بسیار مرتب و تمیز و نظیف و نیز مراجعه کنندگانش مرتب و منضبط هستند و قاریان قرآن و مؤذن هایشان هم با صوت و لحن و قرائت زیبا اقدام به تلاوت قرآن و ادای اذان و اقامه می پردازند.اما در مساجد خودمان می بینیم که هر فرد بی سوادی که نه قرائت درستی دارد و نه صوت و لحن قابل قبولی،همین طور قربة الی الله میکروفن را بر می دارد و اذان می دهد.این باعث خدشه دار شدن خود اذان و  آبروی مسجد و مذهب و ... می شود.

وقتی هم که می خواهی تذکر بدهی،ادعا می شود که جلوگیری از این کار،باعث ناراحتی و دلخوری فرد اذان گو خواهد شد؛مخصوصاً که اگر آن فرد،ریش سفید باشد و در آن مسجد،بروبیائی داشته باشد...در حالیکه در هر مسجدی،جوانانی وجود دارند که قاری قرآن و یا صاحب رتبه هائی در مسابقات اذان می باشند که می توانند با قرائت خوب خودشان در اذان و تلاوت،دلها را به سوی خود جذب کنند.

امید:هرچند که هر کدام از این مطالبی که گفتید،در جای خودشان دارای اهمیت هستند،لیکن کمی بحث را جدی تر کنیم وبه مسائل عمیق تر بپردازیم.

جمال:یکی از مطالبی که در میان ماها مورد بی مهری و کم اهمیتی قرار می گیرد،موضوع قضاوت است.البته منظورم،قضاوت به معنای خاص آن که در دادگستری ها انجام می شود نیست.هرچند که شامل آن هم می شود،ولی می خواهم آن را به صورت عام و فراگیر مطرح کنم.

داستان زره حضرت علی(ع) را که توسط فردی غیر مسلمان پیدا شده بود، حتما شنیده اید:روزی علی(ع)در بازار،زره گمشده شان را در دست فردی غیر مسلمان می بینند و می فرمایند که زره مال ایشان است.آن فرد غیر مسلمان هم ادعا می کرد که زره مال خودش است.مردمی که آنجا بودند،می خواستند زره را از دست آن فرد بگیرند و به علی(ع) تحویل دهند(دلیل شان هم این بود که علی(ع) هم حاکم مسلمین است و هم به دلیل معصوم بودن،عاری از هرگونه خطا و اشتباه و دروغگوئی)اما علی(ع) از این مسئله،ممانعت کرده و فرمودند که باید مثل هر فرد عادی دیگر،از طریق قضاوت قاضی،به مسئله رسیدگی شود.قاضی از ایشان دو تا شاهد خواست؛اما چون علی(ع) شاهدی نداشتند،قاضی آن زره را متعلق به آن فرد غیر مسلمان دانست...

می خواهم به تحلیل دقیق این جریان و مخصوصا سیرهء امیر المؤمنین علی(ع) در این جریان بپردازم.

1)همهء ما طبق فرمایش قرآن که می فرماید:لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه...موظّفیم تا پیامبر اکرم(ص) [و بعد از ایشان،ائمهء معصومین علیهم السلام ] را به عنوان اسوه و سرمشق و الگوی نیکو در نظر بگیریم و دقیقا از ایشان تبعیت نمائیم.

2)همهء ما می دانیم و اعتقاد داریم که معصومین علیهم السلام،معدن صداقت و راستی و عدالت و انصاف و ... هستند و محال است که در سیره و رفتارشان،مرتکب کوچکترین فریب کاری و دروغگوئی و نقش بازی کردن(و یا به تعبیر امروزی ها فیلم بازی کردن) بشوند.

3)در جریان این قضاوت،نقل شده است که حتی حضرت به قاضی دستور دادند که در هنگام قضاوت،به دو طرف دعوا یکسان نگاه کنند و نه تحت تأثیر شخصیت حضرتش قرار گیرند و نه غیر مسلمان بودن طرف دیگر دعوا،بر قضاوت قاضی تأثیری داشته باشد.

از این سه مطلب فوق می توان نتیجه گرفت که قضاوت،آنقدر مهم و حیاتی است و موضوعیت دارد که حتی اگر طرفین دعوا،معصوم و یا غیر مسلمان هم باشند،باید منصفانه قضاوت کرد و تحت تأثیر شخصیت طرفین( و حتی سایر ملاحظات جانبی) قرار نگرفت.

اما آیا ما در قضاوت های خودمان به این امر مهم توجهی داریم؟

ادامه دارد...