آفتاب فردا

جانان من آفتاب فرداست؛عشقم نفس صدای دریاست

آفتاب فردا

جانان من آفتاب فرداست؛عشقم نفس صدای دریاست

وظیفهء ما در مورد قرآن(2):

در جواب این سؤال، باید گفت که طلب علم کردن از دیگران،باید به صورت تبادل علمی باشد و نه سلطهء علمی دیگران بر ما.

زیرا قرآن کریم می فرماید:« لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا » معنای این آیه این است که خداوند تسلط کفار بر مؤمنان را قبول ندارد.

امّا می بینیم که غربی ها،یافته های علمی شان را به صورت گزینشی و البته پس از سالهای متمادی در اختیار ما قرار میدهند و این یعنی اینکه ما برای تفسیر به روز کتاب آسمانی مان باید محتاج غربی ها باشیم تا هر وقت خودشان خواستند،گوشه ای از یافته های علمی شان را در اختیار ما بگذارند تا بتوانیم از آنها در جهت تفسیر قرآن و نیز در زندگی روزمرّه مان استفاده کنیم و این یعنی تسلط کفار بر مؤمنان.مخصوصا که الان شاهد تحریم های غیر قانونی غربی ها بر علیه کشورمان هستیم که این تحریم ها شامل یافته های علمی شان نیز می شود...

به عنوان یک مثال ملموس،همین سیستم « پنتیوم » که ما در حال حاضر به عنوان کامپیوتر از آن استفاده می کنیم،تکنولوژی سازمان ناسا در دههء شصت میلادی بوده است؛یعنی حدود شصت سال پیش،این سازمان از این سیستم،استفاده می کرده است.این یعنی اینکه ما همیشه باید از غربی ها عقب باشیم و کتاب دینی مان را با این مدت تاخیر،تفسیر کنیم.تازه برخی علوم شان را به هیچ وجه در اختیار ما قرار نمی دهند...

یکی از نویسندگان بزرگ ما در دوران معاصر،جمله ای معروف و پرمعنا داره به این مضمون که:«ما باید از غربی ها تقلید کنیم تا از آنها تقلید نکنیم! » معنی این سخن چیست؟

ما الان از غربی ها خیلی عقب هستیم.باید با گزینش روشهای درستی که آنها استفاده کرده و پیشرفت نموده اند،خودمون رو جلو ببریم و تا اونجا جلو بریم که همسطح اونا بشیم و بعد از اون،روی پای خودمون بایستیم و دیگه مجبور نشیم چشم مون به دست و دهن غربی ها بمونه؛نه اینکه همیشه چشم مون به دست و دهان غربی ها باشه و فقط مصرف کننده باشیم...

توجه کنیم که هیچیک از کشورهای پیشرفتهء فعلی،از شکم مادرشون،پیشرفته به دنیا نیومده اند و همشون این راه دراز و سخت رو پیموده اند تا به اینجا رسیده اند.ما با استفاده از تجربیات اونا و البته با در نظر گرفتن پیشینهء تاریخی و فرهنگی و علمی و مخصوصا رهنمود های قرآن و پیامبر(ص) و ائمهء معصومین علیهم السلام،قادر هستیم تا خودمون رو به اونا برسونیم و حتی جلو بزنیم.

فراموش نکنیم که کتب علمی دانشمندان مسلمان،اعم از ایرانی و غیر ایرانی،تا سالهای سال در کشورهای اروپائی تدریس می شده اند و حتی ادعا شده است که یکی از ریشه های اصلی رنسانس در قرون وسطی،آشنائی اروپائی ها با مسلمانان و اقتباس علمی و فرهنگی آنها از مسلمانان بوده است...

البته انگیزه های زیادی وجود داره که میتونه ما رو تشویق به این کار بکنه؛اما اون چیزی الان به نظر من خیلی مهم و حیاتی هستش اینه که ما وظیفه داریم زمینه رو برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج) فراهم کنیم.

باید توجه داشته باشیم که انتظار ظهور،به این معنا نیست که ما چشم به راه باشیم و دست به هیچ کاری نزنیم تا اینکه «آقا» ظهور فرمایند و تمام کارهای بر زمین مانده رو انجام بدهند؛بلکه باید جامعه از هر لحاظ،آمادگی داشته باشه.مثلا آنقدر در علم پیشرفت کنه که بتونه زمینه های معنوی رو برای ظهور،فراهم کنه...ظهور در جامعه ای که هیچگونه آمادگی نداره،اصلا مفهومی نداره.اگه قرار بود ایشان در جامعه ای که آمادگی نداره، ظهور بفرمایند،همین الان هم می توانستند ظهور بفرمایند؛اما می بینیم که تاخیر ظهور ایشان،به این دلیل است که مردم آمادگی لازم رو ندارند و یکی از زمینه های این آمادگی هم اینه که مسلمین تا حد امکان،با استفاده از پیشرفت های علمی و معرفتی،شناخت بیشتر و بهتری راجع به دین پیدا کرده باشند و عملکرد بهتری از نظر احکام دینی داشته باشند...

...پایان...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.